چند راه برای خوشبخت بودن همیشگی
اگر به زندگیهای دوروبرتان نگاه کنید، هزار و یک دلیل برای حسرت خوردن پیدا میکنید. ممکن است شیوه محبت کردن، حرف زدن، حمایت کردن فلانیها و حتی شیوهایی که با هم وقت میگذرانند و تفریح میکنند، این احساس را در شما ایجاد کند که زندگی مشترکتان بیش از حد یکنواخت و بیهیجان شده است!
گاهی هم به
خودتان نگاهی میاندازید و فکر میکنید کیلومترها با آنچه از خود انتظار داشتهاید،فاصله دارید و به همین دلیل ازدواج و همسرتان را به عنوان اولین مقصرها معرفی میکنید،اما واقعیت چیز دیگری است.
شاید شما زیاد از حد خودتان را به دست سرنوشت سپردهاید و به جای این که فکری به حال زندگیتان کنید، منتظر هستید عشق و آرامش از آسمان به شما برسد. اگر فکر میکنید در زندگی دیگران چیزی برای حسرت خوردن وجود دارد، دست روی دست نگذارید و یکبار دیگر نگاهی به اشتباهات کوچکی که هر روز در زندگیتان اتفاق میافتد، بیندازید.
1- با افراد خوشحال وقت بگذرانید
فقط یک هفته امتحان کنید؛ با شادترین خانوادههایی که دوروبرتان میشناسید، معاشرت کنید و تأثیرش را روی زندگی مشترکتان ببینید. محققان راست میگویند، خنده مسری است! آنها معتقدند اگر با آدمهای شاد وقت بگذرانید، خودتان هم شاد و سرزنده میشوید و اگر با آدمهای سیاهبین و کجخلق معاشرت کنید، خودتان هم منتقد زمین و زمان میشوید و اگر هم با زن و شوهرهایی که مدام با هم بحث میکنند زیاد رفت و آمد کنید، به مرور خودتان هم به یک زن و شوهر غرغرو تبدیل میشوید. این ادعا به نظرتان عجیب و غریب میآید و باورش نمیکنید؟ توصیه ما این است که تنها مدتی امتحانش کنید و بعد در مورد مؤثر یا بیاثربودنش قضاوت کنید.
2- خودتان را رها نکنید
فکر میکنید چه کاری درست است و چه کاری اشتباه؟ از نظر شما کدام کار عادلانه است و کدام نه؟ چه باورهایی برای شما ارزشمندترند و از کدام یک میتوانید بگذرید؟ به تمام این سؤالها فکر کنید و جواب هیچکدامشان را نادیده نگیرید. اگر برای قضاوت در مورد هر موضوعی منتظر نظر دیگران باشید، هیچ وقت خوشبخت نخواهید شد. سعی کنید بیشتر در مورد باورهایتان فکر کنید و وقتی در موردشان به ثبات رسیدید، دیگر نگذارید کسی برای تغییر دادن این ارزشهای ارزشمند به شما فشار بیاورد، حتی اگر این فرد همسرتان باشد. قرار نیست میان شما و همسرتان یک جنگ خانوادگی راه بیندازیم، اما شما با نهایت آرامش و عشق باید او را با مرزبندیهایتان آشنا کنید و از او بخواهید به آنها احترام بگذارد.
3- آسان کنار نکشید
اگر برای زندگیتان حتی بعد از ازدواج برنامهای دارید، آرزویتان را جدی بگیرید. نگذارید مشکلات زندگی شما را از اهدافتان دور نگهدارد، اما اجازه ندهید اهداف دوران مجردیتان هم زندگی مشترکتان را تحتتأثیر قرار دهد. برای این که هر دوی این ابعاد را در کنار هم داشته باشید، باید اهدافتان را با توجه به وضعیت موجود، شرایط مالی، زمانی و محدودیتهای بعد از زندگی مشترک تعدیل کرده و بدون کنار کشیدن مسیری را تعریف کنید که در شرایط فعالیتتان هم بتوانید به آن برسید. باز هم میگوییم جنس موفقیت، هدفگذاری و مسیری که برای رسیدن به موفقیت انتخاب میکنید، قطعا با دوران مجردیتان تفاوت دارد. شاید راهتان کمی سختتر، طولانیتر و اهدافتان کمی محدودتر شده باشد، اما بازهم اگر با شجاعت برای رسیدن به آنها قدم برندارید، خیلی زود از سبک زندگی که انتخاب کردهاید، پشیمان خواهید شد.
4- خانهنشین نشوید
مدام در خانه و کنار هم ماندن یکی از آرزوهایی است که خیلی از زن و شوهرها در ماههای قبل از ازدواجشان برای رسیدن به آن لحظهشماری میکنند، اما بعد از رفتن زیر یک سقف، این آرزو هم شکل دیگری به خود میگیرد. خانهنشینبودن بعد از ازدواج میتواند به مرور شما را از هم دورتر کند. پس سعی کنید هر هفته یک پیکنیک کوچک برپا کنید و از مسافرتهای ساده و هرازگاهی هم نگذرید. قبول داریم که هزینههای امروز کمرشکن شدهاند، اما نباید به این بهانه معاشرتهایتان را کمتر کنید. سعی کنید سادگی را به مهمانیهایتان
بیاورید تا بتوانید هرچه بیشتر از این تنهایی دونفره فاصله بگیرید و برای زندگی مشترکتان زنگ تفریح قائل شوید.
5- از خودتان راضی شوید
تصور این که زندگی بعد از ازدواج یکنواخت و خستهکننده شده باشد و این که شما فکر کنید در این زندگی آنقدر حل شدهاید که از آن لذتی نمیبرید، تصور رایجی است اما به هیچ وجه طبیعی نیست. خیلی از زن و شوهرها نمیدانند که چطور ازدواجشان را از هیجان و تجربههای تازه پر کنند و به همین دلیل در چنین باتلاقی میافتند. اگر نمیخواهید درگیر چنین حسی شوید، به جای این که به عادتهای موجود تن بدهید، سعی کنید گاهی از آنها فرار کنید و از راههای تازهای بهدنبال عشق و شادی بگردید. اگر احساس میکنید پیشرفت شغلیتان حس کسالتی را به زندگیتان واردکرده، کمی از کارتان فاصله بگیرید و اگر فکر میکنید دوربودنتان از دوستهای قدیمی یا تجربههایی که به زندگیتان معنا میدهد، شما را به این حس دچار کرده، خودتان را از لاک این زندگی بیرون بیاورید و کمی هیجان به خودتان تزریق کنید.
6- دیگران را مقصر ندانید
فکر نکنید که دیگران مسئول احساسات شما هستند و اگر احساس خوشبختی نمیکنید، همسرتان گناهکار است. شما هم او را میشناسید و هم اوضاع زندگیتان را میدانید، پس سعی کنید با توجه به امکانات موجود به سمت خوشبختی بروید. جملههایی مثل تو خواستی، تو نگذاشتی، تو نتوانستی و… هیچ کمکی به خوشبختترشدن شما نخواهند کرد، پس بهجای این که همسرتان را متهم کنید، خودتان دستبهکار شوید و بگویید من میخواهم، من میتوانم! حق با شماست؛ شما نمیتوانید در تمام این مسیر تنهایی تصمیم بگیرید و تنهایی پیش بروید، پس به همسرتان بگویید که به چه کمکی احتیاج دارید و برایش توضیح دهید که چطور میتواند از شما حمایت کند.
7- از تغییر نترسید
شاید دوست داشته باشید اوضاع همینطور که هست، بماند و اصلا به دلیل این که وضعیت زندگی، احساسات و اهدافتان تغییرکرده و در مورد احساسی که به همسرتان دارید، دچار تردید شده باشید، اما باور کنید تغییر همیشه بد نیست. شمایی که ۱۰ سال است با هم زندگی میکنید، قطعا نمیتوانید و نباید هم بتوانید ارتباطی مثل روزهای نامزدیتان داشته باشید. از تغییراتی که به مرور در احساسات و سبک زندگیتان ایجاد میشود، نترسید و تنها سعی کنید آنها را به دلپذیرترین شیوه ممکن پیش ببرید. هر مرحله از زندگی مشترک میتواند زندگی، احساسات و اهداف شما را زمین تا آسمان تغییر دهد، پس بیگدار به آب نزنید و بدون آمادگی برای این تغییرات، وارد یک مرحله جدید نشوید.
دنبال اتفاق خارقالعادهای نگردید. خوشبختی همین اتفاقات روزمره دوروبرتان است. همین که در کمال سکوت کنار هم بنشینید و تلویزیون ببینید و برای رفتن به سفر، طول یک جاده را با هم رانندگی کنید و همین که وقتی یکی از شما از راه میرسد و دیگری چایی گذاشته باشد. به زندگیهای اطرافتان نگاه نکنید؛ زیرا ارتباطی که شما از راه دور میبینید، واقعا آن چیزی نیست که در یک زندگی میگذرد، پس برای خوشبخت بودن بهدنبال یک آرامش هر روزه بگردید و از هر راه که میتوانید آن را به زندگیتان بیاورید.
این حق ما است که نحوه زندگی، کردار و فکرهای خود را انتخاب کنیم و تمرکزمان را بر روی اهداف اصلی و مهم زندگیمان بگذاریم.
میانبری برای رسیدن به یک زنگی خوب وجود ندارد، اما کارها و تمرینهایی در این رابطه هست که به ما در رسیدن به این هدف کمک میکنند.
امروز با این سه استراتژی میتوانید رسیدن به یک زندگی خوب را تمرین کنید:
1. مراقبه یا مدیتیشن (Meditation)
حتی اگر به مدت دو یا سه دقیقه در طول روز این تمرین را انجام دهید به حضور، تمرکز و شور و اشتیاق شما افزوده میشود. مراقبه برای شما موقعیتی را فراهم میکند که از نحوه کارکرد ذهن خود مطلع شوید و به مرور از فرآیند خودکار آن جلوگیری کنید.
شادی با حضور شما رقم میخورد، و برای رسیدن به یک زندگی خوب باید حضور را یاد گرفت.
اگر در کار مراقبه مبتدی هستید با این آموزش ساده شروع کنید:
ساعت ثابتی در طول روز انتخاب کنید و در این ساعت در گوشهای خلوت و ساکت بنشینید، تنها برای چند دقیقه از دویدن بیوقفه باز ایستید، این مدت زمان کوتاه به هیچ کدام از کارهای مهم شما آسیبی وارد نمیکند. در این چند دقیقه بر روی تنفس خود تمرکز کنید، افکار خودکار ذهن و تمرکز بر تنفس در این چند دقیقه در رفت و آمد هستند، نیازی به فشار آوردن نیست، برای یک بار در زندگی خود ساده بگیرید، هیچ کاری انجام ندهید و اجازه دهید تنفس و تفکر شما باهم به جنگ بروند.
لازم است که در روزهای اول تنفس خود در طول این پروسه عمدا به یاد آورید اما بعد از چند روز، این یادآوری به صورت ناخواسته اتفاق میافتد. در این بین، پس از رفت و آمدهای فراوان، لحظهای میرسد که نه فکر هست و نه تمرکز بر روی نفسها. در آن لحظه شما هستید. با گذشت چند هفته از این تمرین، کارکرد ذهن شما تغییر خواهد کرد، دیگر ذهن یک ماشین خودکار نیست که در طول روز، شما را به این سو و آن سو بکشاند.
ذهن خوراک زیادی میسوزاند، و این خوراک میتواند در جای بهتری خرج شود، مثل دیدن و دوست داشتن افراد مهم زندگیتان، آنهایی که مدتها است تصاویر و صداهایی یکنواخت و تکراری شدهاند، آنقدر عادت کردهاید که دیگر نمیبینید.
دلیل تمام افسردگیها کمبود انرژی است، انرژی که ذهن از ما میخورد، با جمع کردن این انرژی و رام کردن ذهن، قطعا بزرگترین قدم در رسیدن به آرامش واقعی و داشتن یک زندگی خوب برداشته شده است.
2. زمانبندی کردن استفاده از فضای مجازی برای ساختن یک زندگی خوب
فیسبوک، اینستاگرام و تلگرام طوری طراحی شدهاند که شما را تا ابد درون خود نگاه دارند! درون محتوای آنها بالا و پایین میروید و لحظه به لحظه زندگی پر ارزش خود را در این دنیای خیالی از دست میدهید.
زیمر میگوید:
“این یک میل طبیعی است که دوست داریم زمان زیادی درون گوشی همراه خود غرق شویم، که البته همیشه چیز بدی نیست، اما بهتر است مزاحم زمان شما برای مسائل مهم نشود. هرچه هوشیاری بیشتری در رابطه با زمان مصرفی خود در این شبکههای اجتماعی داشته باشیم، بهتر میتوانیم بر روی کارهای مهم و سازنده زندگی خود تمرکز کنیم”.
پیش از وارد شدنبه شبکههای اجتماعی تصمیم گیرید که چه زمانی را میخواهید درون آنها بگذرانید؛ 10 دقیقه؟ 30 دقیقه؟ هرچه لازم دارید انتخاب کنید و بر اساس انتخاب خود آلارم گوشی هوشمندتان را تنظیم کنید تا شما را بیدار کند؛ بیرون آمدن از شبکههای اجتماعی مانند بیدار شدن است، نه؟
میتوانید از آلارم گوشی خود در طول روز هم استفاده کنید؛ زنگ گوشی به صدا در میآید و حالا از خودتان بپرسید که کجا هستم؟ چکار میکنم؟ کاری که مشغول آن هستم اهمیت دارد یا نه؟
3. برای دور کردن افکار منفی از بازی الفبا استفاده کنید
اگر متوجه افکار و احساسات منفی خود شدید پیشنهاد زیمر به شما بازی الفبا است.
حروف الفبا را به ترتیب مرور کنید و با رسیدن به هر یک در ذهن خود به دنبال کلمهای بگردید که حرف آغازیناش، حرف الفبایی باشد که به آن رسیدهاید. این کار برای خروج شما از چرخه افکار منفی بهترین تمرین است؛ ذهن شما را به زمان حال آورده و با گذشت زمان، نحوه داشتن یک زندگی خوب را به شما میآموزد. بدون شک مهمترین تمرین این مقاله مراقبه است، در صورتی که سوالای در این رابطه داشتید از ما بپرسید.